نشونی خدا... . وبلاگ

عشـــــــق و جنــــــــون

عـکسهای بی نظیر وجذاب

می گی پس کو ؟ کو خدا ؟ میپرسم : چرا دنبالش می گردی ؟ می گی : خیلی وقته صداش می کنم , بهش نیاز دارم . می گم : اون هم دنبال تو می گرده , اما تو بهش نیاز داری و دنبالش می گردی و اون بدون نیاز به تو سراقت رو می  گیره.       

می گم اگه الان دنبالش می گردی و صداش می کنی , در واقع اون صدات کرده و خواسته سراغش رو بگیری . می گی پس کو ؟ چرا جوابمو نمی ده ؟ می گم : منتظری صدای جوابشو بشنوی ؟ اون هر روز باهات حرف می زنه , فراموش کردی ؟! به تو چشم داده , گوش داده , نفس می گشی , حرف می زنی ... . یه لحظه چشمات رو ببند , ببین می تونی بدون این نعمت زندگی کنی ؟ اگه نمی تونستی بشنوی ؟ اگه نمی تونستی صحبت کنی ؟ می تونستی تو دنیای سکوت زندگی کنی ؟                                                                                                                        

وقتی خدا رو صدا می کنی به این معنی که اون دنبالت می گرده , آخه یه ضیافت گرفته , تو هم دعوتی . راستی واسه شرکت تو ضیافت آماده ای ؟ چه هدیه ای می خوای واسه میزبانت ببری ؟ یه دل شکسته ؟ یه دل بی قرار ؟                                                                      

نکته اینجاست که اونقدر سرت شلوغه که فراموش کردی مهمون خود خدایی .

می بینی من و تو کاری واسه خدا نکردیم , اما بگو کدوم خوشبختی و نعمتی تو زندگیمون داریم که سرچشمه اش از رحمت اون نباشه , که پیش از همه , اون واسمون ظهورش رو نخواسته باشه ؟؟    

چرا گاهی اشتباه می کنیم و فکر می کنیم دلیل بودن خدا اینه که همه خواسته هامون رو بهمون بده ! گاهی گواه بودن یا نبودنش ندادن یا دیر دادن خواسته هامونه . دلیل نداره بی تامل بگی پس این خدا کجاست ؟ یه وقت هایی دلمون میشکنه , بغض تو گلومون میشینه , اما بدون همه این ها یه دعوت نامه است واسه ضیافت خدا

خدایه بهانه ای درست کرده تا ببیندت , تا دوباره باهاش حرف بزنی . تا دوباره براش هدیه ببری , می خواد قلب شکستتو بهش هدیه کنی . درسته , رو دعوتنامه قید نشده که مکان ضیافت کجاست . شاید فکر کنی توی ابرهاست , توی آسمون ها ! اما نه , چرا این همه دور . گاهی با شکوه ترین ضیافت ها جایی خیلی نزدیک تر برگزار می شه , جایی مثل قلب تو .

خدا همین جاست , همین نزدیکی . نه فقط حالا , بلکه در تمام لحظه ها حتی در تمام ذره های کاینات.    

و یادمون باشه اگه یه روز خواسته ای داشتیم و کمکی خواستیم , امین تر , مطمئن تر , نزدیک تر و مهربون تر از اون کسی وجود نداره . اون مطمئن ترین کسی هست که همیشه هست و درخواست کمکمون رو رد نمیکنه . 



نظرات شما عزیزان:

Alone girl
ساعت17:55---24 ارديبهشت 1391
موفق باشی
وب خوبی داری
به من هم سر بزن
نظر یادت نره


Saman.TanhaTarinTanha
ساعت15:25---21 ارديبهشت 1391
سلام از مطالبتون خيلى خوشم اومد
اميدوارم كه موفق باشين
راستى من يه گروهى تشكيل دادم بنام
" دلباختگان"
لطفا بياين تو وبم و عقايدمو بخونين و اگه دوست داشتين عضو بشين ، سپاسگزارم . سامان


maryam kumar
ساعت12:46---18 ارديبهشت 1391
اگر دبیر ریاضی بودم ثابت میکردم که چگونه شعاع نگاهت از مرکز قلبم می گذرد
اگر دبیر شیمی بودم نام تو را در قلبم پخش می کردم تا محلول با محبت شود


اگر دبیر دینی بودم می دانستم که بعد از خدا تو را می پرستم

اگر دبیر جغرافی بودم می دانستم که خوش آب و هوا ترین منطقه آغوش گرم تو است و اگر دبیر

زبان بودم

با زبان بی زبانی می گفتم

عاشقتم


maryam kumar
ساعت0:48---17 ارديبهشت 1391
مثل همیییییییییییشه عاااااااااااااااالی بود
عزیز دوسسسسسسسسسست دارم
آپم بیا پیشم


نیلوفر
ساعت23:40---16 ارديبهشت 1391
سلام آبجی گلم
وای فوقولاده بود خیلی به من آرامش داد یه جورایی میگه خدا دیر نمیکنه برای اینکه از اول همین جا بود تو قلب ما
فوقولاده بود
متشکرم متشکرم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






Design By : ashkii341